سایت خبرهای جدید ایران
جديدترين خبرهای ورزشی، اقتصادی، پزشکی و حوادث از اقصی نقاط ایران و جهان

دو رفیق در رستورانی نشسته بودند.
اولی با همان لقمه ی اول فلفلی خورد و اشکش درآمد.
رفیقش گفت چی شد؟ چرا گریه می کنی؟
او از شیطنت نگفت فلفل تند بوده تا دوستش نیز گر بگیرد لذا گفت : هیچی یاد داداشم افتادم که اعدامش کردن.
دومی همدردی کرد و او هم لقمه ای با فلفل در دهان گذاشت و اشک او هم در آمد.
اولی بهش گفت چی شد؟ تو چرا گریه می کنی؟
دومی گفت : گریه ام گرفته که چرا بجای داداشت، احمقی دروغگو مثل تو رو اعدام نکردن

منبع: 4jok.com




تاریخ: 8 / 6 / 1391برچسب:جوک,شوخی,لطیفه,فلفل,
ارسال توسط محمد لشگری

یه روز یه مسابقه میزارن که هر کی بتونه از بالای یه آبشار بلند خودشو پرت کنه پایین یک میلیون دلار بهش جایزه میدن
ملت هم جمع شده بودند بالای آبشار تا ببنین کی داوطلب میشه که یهو میبنن یه یارویی خودشو پرت کرد پایین
همه میرن پایین آبشار خبرنگارها جمع میشن دور یارو
بهش میگن ما جسارت شما رو تحسین میکنیم چی شد که تصمیم گرفین این کار مهم رو انجام بدین؟
یارو پا میشه لباسشو تکون میده میگه:من این چیزا حالیم نمیشه اگه اونی که منو هول داد رو پیدا کنم پدر و مادرشو میارم جلو چشمش!!!

منبع:  4joke.com




تاریخ: 8 / 6 / 1391برچسب:جوک,لطیفه,شوخی,خنده,
ارسال توسط محمد لشگری
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 41 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 645
بازدید ماه : 6
بازدید کل : 226796
تعداد مطالب : 404
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1